الف) قرآني:

 1. يكي از دلايل حيات حضرت حجت(عج) در عصر غيبت، آيات سوره قدر است:

 «فرشتگان و روح به اذن خدا، همه فرمان‌ها و سرنوشت ها را فرود مي‌آورند».

 نكته مهم، واژه «تنزل الملائكة و الروح» است كه فعل مضارع است و معناي استمرار را مي‌رساند . قيدي براي آن معين نشده تا بگوييم نزول در سال خاصي بوده و تمام شده، بلكه هر سال شب قدري دارد.(1) هر شب قدر ملائكه و روح، امر پروردگار را نازل مي كنند و جايگاه نزول امر ، قلب مقدس ولي عصر مي‌باشد.

 امام جواد (ع) مي‌فرمايد:

 امر خداوند بر همه پيامبراني كه پس از آدم مبعوث شده‌اند، در شب قدر، نازل مي‌گشت . هر پيامبري، اين مرتبت را، به وصي خويش مي‌سپرد.(2)

 2. باز مي‌فرمايد:

 «اِنّا انزلناه في ليلة مباركة، انّا كنّا منذرين فيها يفرق كلّ امر حكيم امراً من عندنا، اِنّا كنّا مرسلين(3)؛ ما قرآن را در شبي با بركت فرو فرستاديم تا هشدار دهنده باشيم (مردم را) در اين شب، هر كاري، بر طبق حكمت، پايان يافته و تعيين مي‌گردد. اين همه به فرمان ماست و ما فرشتگان را مي‌فرستيم.»

 در اين آيه نيز واژه «يفرق» به صورت مضارع و به معناي استمرار به كار رفته است؛ يعني

 جدا ساختن و تحكيم كارها همواره در شب خاصي تحقق مي‌پذيرد.

 امام جواد (ع) به شيعيان خود توصيه كرده‌اند : به وسيله اين آيه با آن ها (مخالفان امامت) استدلال كنيد. اين سوره (دخان)، پس از رسول خدا، خاصّ ولي امر در هر عصري است.(4)

 آيات ديگري نيز وجود دارد كه دلالت بر زنده بودن امام زمان مي كند؛ مثل: «مائده / 56، مجادله / 22، صافات / 173، انفال / 7، قصص/ 5، نور/ 55، توبه / 32 - 33، فتح / 28 ، صف / 8 - 9 و...(5)

 ب) روايي:

 از نظر روايات و براي شيعيان قطعي و يقيني است كه امام زمان زنده است . جاي كوچك‌ترين شبهه‌اي نيست و اين از ضروريات مذهب شيعه است.

 بر اساس روايات شيعه ولي عصر روز پانزدهم ماه شعبان سال 255 هجري قمري در سامرا به دنيا آمد. نام او محمد، کنيه اش ابوالقاسم و لقبش حجت قائم صاحب الزمان و منتظر است.

 پدرش ابا محمد، حضرت امام حسن عسكري(ع)است كه در سال 260 هجري قمري به شهادت رسيد. (6 )

 مادر حضرت ولي عصر(ع)، بانويي است به نام ريحانه كه به او «نرگس»، «سوسن» و «صيقل» هم گفته مي‏شود.(7 )

 حضرت تا سال 260 هجري قمري تحت تربيت و سرپرستي پدر بزرگوارش مي‏زيست . در همان زمان از مردم پنهان نگه‏داشته مي‏شد . جز خواصّي از شيعيان امام حسن عسكري(ع) كسي با حضرت ملاقات نداشت. يكي از كساني كه حضرت ولي عصر را ديده است، ابو عمرو عثمان بن سعيد است.

 عبدالله بن جعفر حميري مي‏گويد: من و ابو عمرو نزد احمد بن اسحاق رفتيم. وقتي همه اجتماع كرديم، احمد بن اسحاق به من اشاره كرد كه درباره جانشين حضرت ابا محمد امام حسن عسكري(ع) از ابو عمرو بپرسم. به وی گفتم: مي‏خواهم از چيزي سؤال بكنم كه در آن شكي ندارم؛ چون اعتقاد من و دينم اين است كه كره زمين از حجت خدا خالي نمي‏ماند، مگر چهل روز مانده به روز قيامت و چون آن روز برسد، حجت برداشته مي‏شود و راه توبه بسته مي‏شود . اگر كسي پيش از آن ايمان نياورده باشد، ديگر ايمانش به او سودي نخواهد بخشيد و آن افراد بدترين مردمان خواهند بود. گرچه ايمان به اين دارم، ولي مي‏خواهم اطمينان خاطر پيدا كنم و يقينم بيش تر گردد؛ همان طوري كه حضرت ابراهيم از خداوند خواست كه به او كيفيت زنده كردن مرده‏ها را نشان بدهد و خداوند به او گفت: مگر ايمان نياوردي و او جواب داد: چرا، مي‏خواهم قلبم مطمئن شود.

 احمد بن اسحاق به من گفته است كه روزي از حضرت اباالحسن امام هادي(ع) پرسيدم: با چه كسي رفت و آمد كنم و دينم را از او بگيرم و حضرت گفته است: ابو عمرو مورد اعتماد من است. هر چه او گفته ،من گفته‏ام . همچنين احمد بن اسحاق گفت: از حضرت امام حسن عسكري پرسيدم: از چه كسي احكام دين خود را بگيرم و حضرت فرمود: ابو عمرو و پسرش مورد اعتماد من هستند. آنان از من هر چه براي شما گفتند، درست گفته‏اند. تو پيرو آنان باش . هر چه مي‏گويند اطاعت كن كه هر دو مورد اعتماد من هستند. اين، گفتار دو امام درباره توست. وقتي ابو عمرو حرف هاي مرا شنيد ،به سجده افتاد و گريست؛ پس از آن گفت:

 سؤالت را بگو. گفتم: آيا شما جانشين حضرت امام حسن عسكري(ع)را ديده‏اي؟ فرمود: به خدا قسم ديده‏ام! گفتم: نامش چيست؟ گفت: سؤال از نام او بر شما حرام شده و اين دستور خود حضرت است ،نه دستور من؛ زيرا خليفه چنين مي‏پندارد كه حضرت امام حسن عسكري وفات يافته و فرزندي از خود به جاي نگذاشته و ميراثش تقسيم شده است.

 او مي‏پندارد خانواده امام حسن عسكري در به در شده‏اند و كسي را ندارند. اگر اسم حضرت به زبان ها بيفتد، تعقيبش مي‏كنند. پس از خدا بترسيد و از اين موضوع دست برداريد.(8)

 ابو عمرو و پسرش هر دو از جانشين‏هاي مخصوص حضرت ولي عصر(ع) هستند.

 حضرت پس از شهادت پدرش، به جز نواب خاص، با كسي ملاقات نمي‏كرد مگر در موارد استثنائي. از آن زمان كه حضرت امام حسن عسكري به شهادت رسيدند، غيبت امام زمانشروع شد.

 در مورد مسئله تولد امام نه تنها علماي شيعه اتفاق نظر دارند؛ بلكه برخي از علماي اهل تسنن هم تصريح به تولد حضرت نموده و در اين زمينه کتاب هايي نوشته و به مخالفت با آناني که تولد حضرت را انکار کرده ، پرداختهاند که آيت الله صافي در کتاب منتخب الاثر، فصل سوم جمع بسياري از علماي اهل سنت که قائل به امامت و حيات حضرت بودهاند ، ذکر نموده ، در کتاب نويد امن و امان، از آیة الله صافی (ص 238 ) به 106 نفر از علماي اهل تسنن -که در باره حضرت کتاب نوشتهاند- اشاره نموده و مي‌گويد گروه بسياري از مشاهير علماي اهل سنت نيز ولادت حضرت و تفصيلات آن را در کتاب‌هاي خود ذکر نموده ، بعضي به امامت و مهدويت آن سرور اقرار كرده ، اشعار بلندي به زبان عربي و فارسي در مدح او سرودهاند حتي مدعي شرفيابي به حضور اقدس و استماع حديث از حضرتش شدهاند.

 براي آگاهي بيش تر به کتا ب هاي دادگستر جهان ، مهدي انقلابي بزرگ و در انتظار خورشيد، مراجعه نماييد.

 پی نوشت ها:

 1. اصول كافي، ج 1، ص 242 -253 ،كتاب الحجه، باب في شأن انا انزلناه في‌اليلة القدر ؛الکافی، شيخ كليني، تحقيق، تصحيح و تعليق : علي أكبر الغفاري ، 1362 ش ، ناشر : دار الكتب الإسلامية، طهران ؛

 مجمع البيان، ج 10 ،ص518 ؛

 خورشيد مغرب ، محمد رضا حكيمي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، زمستان 60 13، ص 159-160.

 2. اصول كافي، پيشين، ح2.

 3. دخان(44) 3 - 5 .

 4. اصول كافي، همان، حديث 6.

 5. امامت و مهدويت، ح2 - 1، ج 2، لطف الله صافي گلپايگاني، انتشارات جامعه مدرسين، ص 156 - 160.

 6. اصول كافي،ج1، ص 503 و 514.

 7. جامع الرواه، ج 2، ص 464.

 8. كافي، ج 1، ص 329 .